هوش مصنوعی: این متن بیانگر عشق و وابستگی عمیق شاعر به معشوق است. شاعر اعلام می‌کند که بدون معشوق، هیچ چیز در جهان برایش ارزش ندارد، حتی بهشت و نعمات آن. او حاضر است جان خود را فدای معشوق کند و تنها خواسته‌اش رضایت و حضور معشوق است. شاعر تأکید می‌کند که عشقش به معشوق آشکار است و هیچ چیز دیگری را جز معشوق نمی‌خواهد.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شعری و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۶۷

بی صحبت تو جهان نخواهم
بی خشنودیت جان نخواهم

گر جان و روان من بخواهی
یک دم زدنت امان نخواهم

جان را بدهم به خدمت تو
من خدمت رایگان نخواهم

رضوان و بهشت و حور و عین را
بی روی تو جاودان نخواهم

بر من تو نشان خویش کردی
حقا که جز این نشان نخواهم

بیگانه بود میان ما جان
بیگانه درین میان نخواهم

من عشق تو کردم آشکارا
عشق چو تویی نهان نخواهم

هر گه که مرا تو یار باشی
من یاری این و آن نخواهم

تو سودی و دیگران زیانند
تا سود بود زیان نخواهم

اکنون که مرا عیان یقین شد
زین پس به جز از عیان نخواهم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.