هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دلدادگی خود به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که چگونه در راه عشق، از دنیا و تعلقات آن دست کشیده و در آتش فراق سوخته است. او از مدرسه و صومعه دوری کرده و در میکده و مصطبه آرام گرفته است. شاعر همچنین به دام عشق معشوق افتاده و از بادهٔ وصل او سرمست شده است. در پایان، او از قطع شدن رابطه‌اش با معشوق اظهار ناراحتی می‌کند و آن را به گردن روزگار می‌اندازد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم خاص مانند «خرابات» و «مصطبه» نیاز به دانش ادبی و فرهنگی بیشتری دارد که معمولاً در سنین بالاتر کسب می‌شود.

غزل شمارهٔ ۲۷۶

تا ما به سر کوی تو آرام گرفتیم
اندر صف دلسوختگان نام گرفتیم

در آتش تیمار تو تا سوخته گشتیم
در کنج خرابات می خام گرفتیم

از مدرسه و صومعه کردیم کناره
در میکده و مصطبه آرام گرفتیم

خال و کله تو صنما دانه و دامست
ما در طلب دانه ره دام گرفتیم

یک چند به آسایش وصل تو به هر وقت
از بادهٔ آسوده همی جام گرفتیم

امروز چه ار صحبت ما گشت بریده
این نیز هم از صحبت ایام گرفتیم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.