۱۵۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۹۴

زحمت ایام، راحتجو فزونتر میکشد
سختی از دوران برای بالش پر میکشد

بهر نیکان، میتوان رنج گرانجانان کشید
بار هر سنگی ترازو بهر گوهر میکشد

در دل آسای پریشانان مباش از شانه کم
کز نوازش زلفها را دست بر سر میکشد

شایدش گردد گرفتنهای مفلس عذرخواه
زحمتی کز شرم دادنها توانگر میکشد

گر کند قصد هلاک خویش مفلس، دور نیست
در بهاران بید از آن بر خویش خنجر میکشد

گلستان آب خود از سرچشمه میگیرد، نه جو
این قدر سائل چه منت از توانگر میکشد؟!

نیست هرگز حسرت قیمت شناسان سخن
کلک واعظ هر نفس آهی ز دل برمی کشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.