هوش مصنوعی: این متن دربارهٔ عشق و فداکاری در راه آن است. شاعر توصیه می‌کند که در راه عشق، باید از بت‌پرستی و خودخواهی دوری کرد و به جای آن، فداکاری و ایثار را پیشه کرد. راه عشق دشوار است و نیازمند تلاش و تحمل رنج است. در این راه، باید از کمک و راهنمایی دیگران بهره برد و خود را در میان جمع قرار داد تا از تنهایی و حیرت در امان ماند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق فلسفی و اخلاقی است که درک آن نیازمند بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۹۸

چنگ در فتراک عشق هیچ بت رویی مزن
تا به شکرانهٔ نخست اندر نبازی جان و تن

یا دل اندر زلف چون چوگان دلبندان مبند
یا چو مردان جان فدا کن گوی در میدان فگن

هر چه از معشوق آید همچو دینش کن درست
وآنچه از تو سر برآرد بت بود در هم شکن

گرم رو باش اندرین ره کاهلی از سر بنه
تا نمانی ناگهان انگشت حیرت در دهن

راه دشوارست همره خصم و منزل ناپدید
توشه رنجست و ملامت مرکب اندوه و محن

اندرین ره گر بمانی بی‌رفیق و راهبر
دست خدمت در رکاب سید ایام زن

خویشتن را در میان نه بی‌منی در راه عشق
زان که بس تنگست ره اندر نگنجد ما و من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.