۲۰۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۴۴

میکند گرمی بما هر بیوفائی غیر تو
میبرد ره خانه ام را، هر بلایی غیر تو

زین شکفته روی تر بر خور بما، ای شام غم
ما درین غربت نداریم آشنایی غیر تو

برگ عیشی ساز کن، ای عشق از داغ جنون
خانه دل را نباشد کدخدایی غیر تو

یا شمشاد تو ام دارد درین پیری بپای
این قد خم گشته را، نبود عصایی غیر تو

خاطرم دامان پر گل گشته از یاد رخت
عاشقان را، نیست باغ دلگشایی غیر تو

تا بکی خاموش بنشینی ز غم، واعظ، بنال
این چمن را نیست مرغ خوش نوایی غیر تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.