هوش مصنوعی:
این شعر به موضوعات فلسفی مانند گذرایی دنیا، مرگ، و بیثباتی زندگی میپردازد. شاعر با اشاره به لذتهای زودگذر دنیوی و بیتوجهی انسان به مرگ، از ضعف و ناپایداری انسان در برابر زمان سخن میگوید. همچنین، انتقادی به ارزشهای مادی و دنیوی جامعه دارد و بر اهمیت زندگی در لحظه تأکید میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و انتقادی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، اشاره به مرگ و ناپایداری زندگی ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.
شمارهٔ ۶۳۳
با لاف عقل، بازی دنیا چه خورده یی؟
از هیچ و پوچ این همه بر خود سپرده یی
خوش آیدت حلاوت عیش جهان به کام
حق هست با تو، زهر تأسف نخورده یی!
از باد یاد مرگ نلرزی چو برگ بید
از بس چو ریشه پای درین گل فشرده یی
تا چند مرده نفس نفس پر فسون
امروز زنده باش که فرداست مرده یی!
اهل زمانه عاشق ارباب ثروتمند
معشوق بلبل است گل از بهر خرده یی
گلها شدند شعله ور از دامن سحر
ای آه آتشین، تو چه در دل فسرده یی؟!
هر برگ گل رسد به نوایی ز خوان صبح
ای دل تو هم بگیر نصیبی، چه مرده یی؟!
هر عضو من رود برهی از هجوم ضعف
چون خشت و چوب خانه سیلاب برده یی
در پیری آید از نفسم بوی رفتگی
مانند دود شمع سحرگاه مرده یی
خواهی کشید رخت بسر منزل نجات
واعظ بجرم خویش اگر راه برده یی
از هیچ و پوچ این همه بر خود سپرده یی
خوش آیدت حلاوت عیش جهان به کام
حق هست با تو، زهر تأسف نخورده یی!
از باد یاد مرگ نلرزی چو برگ بید
از بس چو ریشه پای درین گل فشرده یی
تا چند مرده نفس نفس پر فسون
امروز زنده باش که فرداست مرده یی!
اهل زمانه عاشق ارباب ثروتمند
معشوق بلبل است گل از بهر خرده یی
گلها شدند شعله ور از دامن سحر
ای آه آتشین، تو چه در دل فسرده یی؟!
هر برگ گل رسد به نوایی ز خوان صبح
ای دل تو هم بگیر نصیبی، چه مرده یی؟!
هر عضو من رود برهی از هجوم ضعف
چون خشت و چوب خانه سیلاب برده یی
در پیری آید از نفسم بوی رفتگی
مانند دود شمع سحرگاه مرده یی
خواهی کشید رخت بسر منزل نجات
واعظ بجرم خویش اگر راه برده یی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.