هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و فراق سخن می‌گوید. او از دل‌بستگی و اندوه خود می‌گوید و از این که معشوقش او را تنها گذاشته و به سوی جنگ و نبرد رفته است، ابراز ناراحتی می‌کند. شاعر از این که معشوقش به او توجهی ندارد و به جای عشق، به جنگ و درگیری روی آورده، شکایت می‌کند و آرزو می‌کند که دوباره چهره‌ی معشوقش را ببیند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از واژگان و اصطلاحات ادبی کلاسیک ممکن است برای سنین پایین دشوار باشد. بنابراین، این متن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است.

غزل شمارهٔ ۳۴۲

اسب را باز کشیدی در زین
راه را کردی بر خانه گزین

راه بیداری آوردی پیش
دل من کردی گمراه و حزین

بدل و شق بپوشیدی درع
بدل جام گرفتی زوبین

دست بردی به سوی تیر و کمان
روی دادی به سوی حرب و کمین

نه براندیشی از کرب زمان
نه ببخشایی بر خلق زمین

تا نبینم رخ چون ماه ترا
بارم از دیده به رخ بر پروین

چون بخسبم ز فراق تو مرا
غم بود بستر و حیرت بالین
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.