هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و اشتیاق به معشوق سخن می‌گوید و از دوری و انتظار برای دریافت پیام او ابراز ناراحتی می‌کند. او آرزو می‌کند که ای کاش پیام معشوق زودتر به او می‌رسید تا از رنج دوری رها شود. شاعر همچنین از عشق و وفاداری خود به معشوق سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که روزگار معشوق همچون روز قیامت بی‌انجام و پر از معنویت باشد.
رده سنی: 16+ این شعر به دلیل استفاده از مفاهیم عمیق عاشقانه و ادبیات کلاسیک فارسی، برای مخاطبانی مناسب است که توانایی درک و تحلیل مفاهیم پیچیده‌تر ادبی را دارند. همچنین، این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات و فرهنگ فارسی دارد که معمولاً در سنین بالاتر شکل می‌گیرد.

غزل شمارهٔ ۳۵۳

ای دریغا گر رسیدی دی به من پیغام تو
دوش زاری کردمی در آرزوی نام تو

از عتاب خود کنون پرم به بر گر بهر تو
پر بریده به بود تا مانم اندر دام تو

می نبود آن رخ نصیب چشم اکنون آمدم
تا صدف گردد مگر گوش من از پیغام تو

نیست اندر تو چو یوم‌الحشر لهو و ظلم و لغو
همچو یوم‌الحشر بی‌انجام باد ایام تو
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.