هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از زیبایی معشوق و تأثیرات عمیق عشق بر زندگی خود می‌نویسد و از تلخی‌ها و ناراحتی‌هایی که این عشق برایش به همراه آورده، شکایت می‌کند. همچنین، شاعر به مفاهیمی مانند دین و آیین نیز اشاره می‌کند و از تناقضات و رنج‌های ناشی از آنها سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به موضوعاتی مانند دین و آیین و تناقضات مرتبط با آنها نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۵۴

موی چون کافور دارم از سر زلفین تو
زندگانی تلخ دارم از لب شیرین تو

خاک بر سر کردم از طور رخ پر آب تو
سنگ بر دل بستم از جور دل سنگین تو

مونس من ماه و پروینست هر شب تا به روز
زان رخ چون ماه و زان دندان چون پروین تو

زعفرانست از رخ من توده بر بالین من
ارغوانست از رخ تو سوده بر بالین تو

گر مسلمان کشتن آیین باشد اندر کافری
در مسلمانی مسلمان کشتن است آیین تو

رخنه افتد بی شک اندر دین تو زین کارها
کی پسندد عاشق تو رخنه اندر دین تو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.