هوش مصنوعی: شاعر در این شعر عاشقانه، زیبایی معشوق خود را توصیف می‌کند و بیان می‌کند که چگونه عشق و زیبایی معشوق، جان و دل او را تسخیر کرده است. او از فراق و دوری معشوق رنج می‌برد و آرزو می‌کند که بتواند دوباره او را ببیند. شاعر از زیبایی‌های طبیعی مانند سرو و ماه نیز برای مقایسه با معشوق استفاده می‌کند و نشان می‌دهد که هیچ چیز در جهان به پای زیبایی معشوق نمی‌رسد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده‌تر، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه احساسی دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

غزل شمارهٔ ۳۶۰

تا بدیدم زلف عنبرسای تو
وان خجسته طلعت زیبای تو

جان‌و دل نزدت فرستادم نخست
آمدم بی‌جان و دل در وای تو

بی دل و بی‌جان ندارد قیمتی
بنگر این بی‌قیمت اندر جای تو

آستین پر خون و دیده پر سرشگ
چشم خیره در رخ زیبای تو

مشک و عنبر بارد اندر کل کون
چون فشانی زلفک رعنای تو

من نیارم دید در باغ طرب
سرو از رشک قد و بالای تو

من نیارم دیدن اندر تیره شب
مه ز رشک روی روح افزای تو

چون برون آیم ز زندان فراق
تا نیارندم خط و طغرای تو

پس بجویم من ترا و عاقبت
کشته گردم آخر اندر پای تو
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.