هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و جذابیت یک شخصیت به نام «کافر بچه» سخن می‌گوید. شاعر از مسلمانی و کافری، عشق، زیبایی، و تأثیرات این شخصیت بر دیگران صحبت می‌کند. او از مفاهیمی مانند عشق، دین، و زیبایی ظاهری استفاده می‌کند تا احساسات خود را بیان کند.
رده سنی: 18+ این متن شامل مفاهیم پیچیده‌ای مانند عشق، دین، و کافری است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است نیاز به تفسیر و تحلیل داشته باشند که برای سنین بالاتر مناسب‌تر است.

غزل شمارهٔ ۳۷۱

بردیم باز از مسلمانی زهی کافر بچه
کردیم بندی و زندانی زهی کافر بچه

در میان کم زنان اندر صف ارباب عشق
هر زمان باز بنشانی زهی کافر بچه

کشتن و خون ریختن در کافری
نیست هرگز بی پشیمانی زهی کافر بچه

نیست بر درگاه سلطان هیچکس را دین درست
تا تو بر درگاه سلطانی زهی کافر بچه

یوسف مصری تویی کز عشق تو گرد جهان
هست صد یعقوب کنعانی زهی کافر بچه

در مسلمانی مگر از کافری باز آمدی
تا براندازی مسلمانی زهی کافر بچه

با رخ چون چشمهٔ خورشید و زلف چون صلیب
تازه کردی کیش نصرانی زهی کافر بچه

هر زمانی با سنایی در خرابات ای پسر
صد لباسات عجب دانی زهی کافر بچه
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.