هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از ناراحتیها و ناامیدیهای خود در رابطه با شخصی دیگر سخن میگوید. شاعر بیان میکند که این شخص با وجود زیباییاش، دامی است که هیچ سودی ندارد. او همچنین از تغییر رفتار این شخص و ناتوانیاش در درک احساسات شاعر شکایت میکند. شاعر در نهایت به این نتیجه میرسد که این شخص هنوز برای پیوند با او مناسب نیست.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و انتقادی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و ناراحتی ممکن است برای سنین پایینتر سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۳۸۳
سینه مکن گرچه سمن سینهای
زان که نه مهری که همه کینهای
خوی تو برنده چون ناخن برست
گر چه پذیرنده چو آیینهای
حسن تو دامست ولیکن ترا
دام چه سودست که بی چینهای
من سوی تو شنبه و تو نزد من
چون سوی کودک شب آدینهای
دی چو گلی بودی و امروز باز
خار دلی و خسک سینهای
پخته نگردی تو به دوزخ همی
هیچ ندانی که چو خامینهای
رو که در این راه تو تر دامنی
گویی در آب روان چینهای
گفتمت امسال شدی به ز پار
رو که همان احمد پارینهای
رو به گله باز شو ایرا هنوز
در خور پیوند سنایی نهای
زان که نه مهری که همه کینهای
خوی تو برنده چون ناخن برست
گر چه پذیرنده چو آیینهای
حسن تو دامست ولیکن ترا
دام چه سودست که بی چینهای
من سوی تو شنبه و تو نزد من
چون سوی کودک شب آدینهای
دی چو گلی بودی و امروز باز
خار دلی و خسک سینهای
پخته نگردی تو به دوزخ همی
هیچ ندانی که چو خامینهای
رو که در این راه تو تر دامنی
گویی در آب روان چینهای
گفتمت امسال شدی به ز پار
رو که همان احمد پارینهای
رو به گله باز شو ایرا هنوز
در خور پیوند سنایی نهای
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.