هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و جذابیت معشوق خود سخن می‌گوید. او از زیبایی و فتنه‌انگیزی معشوق خود که گاه در ایمان و گاه در کفر او تأثیر می‌گذارد، صحبت می‌کند. شاعر از عشق شدید و دردناک خود به معشوقی که هم زیبا و هم فتنه‌انگیز است، می‌نالد و از تأثیرات عمیق این عشق بر جان و روح خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده‌تر مانند کفر و ایمان نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۸۴

عقل و جانم برد شوخی آفتی عیاره‌ای
باد دستی خاکیی بی آبی آتشپاره‌ای

زین یکی شنگی بلایی فتنه‌ای شکر لبی
پای بازی سر زنی دردی کشی خونخواره‌ای

گه در ایمان از رخ ایمان فزایش حجتی
گاه بر کفر از دو زلف کافرش پتیاره‌ای

کی بدین کفر و بدین ایمان من تن در دهد
هر کرا باشد چنان زلف و چنان رخساره‌ای

هر زمان در زلف جان آویز او گر بنگری
خون خلقی تازه یابی در خم هر تاره‌ای

هر زمان بینی ز شور زلف او برخاسته
در میان عاشقان آوازهٔ آواره‌ای

نقش خود را چینیان از جان همی خدمت کنند
نقش حق را آخر ای مستان کم از نظاره‌ای
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.