هوش مصنوعی: شاعر از کودکی خود که خراباتی و کم‌زن بوده سخن می‌گوید و سپس از تغییر حال خود به پارسایی و زهد می‌گوید. او به شیوه‌های قدیمی خود در نوشیدن شراب و رمز و راز اشاره می‌کند و از تغییر حال خود به شخصیتی پارسا و واصل به کرامات می‌گوید. در پایان، شاعر از دوست خود می‌خواهد که به او بوسه‌ای بدهد، اما دوستش با اشاره به زهد و پارسایی، این درخواست را رد می‌کند.
رده سنی: 18+ متن شامل مفاهیم عرفانی و تصوف است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند شراب و خرابات ممکن است نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری برای درک کامل داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۳۹۵

کودکی داشتم خراباتی
می کش و کمزن و خرافاتی

پارسا شد ز بخت و دولت من
پارسایی شگرف و طاماتی

شیوهٔ خمر و قمر و رمز مدام
صفتی بود مرورا ذاتی

آنکه والتین ز بر ندانستی
همچو بوالخیر گشت هیهاتی

خوانده از بر همیشه چو الحمد
عدد سورهٔ لباساتی

گوید امروز بر من از سر زهد
مثل و نکتهٔ اشاراتی

دوش گفتم ورا که ای دل و جان
مر مرا مایهٔ مباهاتی

گر چه مستور و پارسا شده‌ای
واصل هر گونهٔ کراماتی

گر یکی بوسه خواهم از تو دهی؟
گفت: لا والله ای خراباتی

ای سنایی کما ترید خوشست
دل به قسمت بنه کمایاتی
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.