هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و دلبستگی به معشوق سخن می‌گوید. او معشوق را به عنوان موجودی فراتر از زمین و آسمان توصیف می‌کند که عقل و جان او را تسخیر کرده است. شاعر از تناقضات و تغییرات رفتار معشوق شکایت می‌کند و از این که گاهی او را می‌راند و گاهی دیگران را برمی‌گزیند، اظهار ناراحتی می‌کند. همچنین، شاعر به تغییرات در دین و کیش معشوق اشاره می‌کند و از این که گاهی کافر و گاهی دیندار می‌شود، ابراز تعجب می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عشق، تناقضات رفتاری و مسائل مربوط به دین و کیش است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر وجود دارد.

غزل شمارهٔ ۴۲۶

تو آفت عقل و جان و دینی
تو رشک پری و حور عینی

تا چشم تو روی تو نبیند
تو نیز چو خویشتن نبینی

ای در دل و جان من نشسته
یک جال دو جای چون نشینی

سروی و مهی عجایب تو
نه بر فلک و نه بر زمینی

بی روی تو عقل من نه خوبست
در خاتم عقل من نگینی

بر مهر تو دل نهاد نتوان
تو اسب فراق کرده زینی

گه یار قدیم را برانی
گه یار نوآمده گزینی

این جور و جفات نه کنونست
دیریست بتا که تو چنینی

ای بوقلمون کیش و دینم
گه کفر منی و گاه دینی
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.