هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و فداکاری بی‌حد و حصر خود سخن می‌گوید و اظهار می‌کند که حاضر است جان خود را فدای معشوق کند. او از رنج‌های عشق و فراق می‌نالد و اشتیاق خود را به دیدار معشوق بیان می‌کند. شاعر همچنین از بی‌تفاوتی معشوق شکایت دارد و می‌گوید که حاضر است همه چیز را در راه رضای او فدا کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات شدید است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر و استعاره‌های به کار رفته در شعر ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی و فکری داشته باشند.

شمارهٔ ۳

کنون کز ملامت تو را نیست پروا
بکش تیغ بر ما بکش بی محابا

به پای تو جان خواهم افشاند روزی
چه امشب به قتلم رسانی چه فردا

به خون ریزیم حکم کن بی غرامت
که نبود ز جانان جز اینم تمنا

به فرقم قدم رنجه فرما ز رأفت
به دست فراقم ببین چنگ فرسا

رود بی تو عمرم به افغان و زاری
شب و روز پیوسته پنهان و پیدا

رخ از اشک جاری چو تیغ سکندر
دل از زخم کاری چو پهلوی دارا

نثار تو را از درم گر در آیی
ندانم دل از دین نپایم سر از پا

دل مردم از سیر باید تسلی
نه چون من که شوقم فزود ازتماشا

هوای خودی در رضای تو بردم
چو مفتی خدا را ندادم به خرما

به جز درگهت خوابگه بی تفاوت
چه خارا و خارم چه کتان و دیبا

تو را نیست از چهر و لعلش نصیبی
صفایی بشو دست زین نان و حلوا
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.