هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غنایی است که از مضامینی مانند عشق، درد فراق، رنج‌های عاشقانه، و مفاهیمی مانند مهر و کینه، ذلت و عزت، و امید و ناامیدی سخن می‌گوید. شاعر از دل‌های خونین، مستی، تشنگی معنوی، و تضادهای عاطفی سخن می‌راند و با تصاویری مانند خورشید بی‌حجاب، سایه، هلال، و زلف یار، احساسات خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی پیچیده، استعاره‌های عمیق، و لحنی غمگین است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی اشارات مانند مستی و رنج‌های عشقی برای سنین پایین‌تر نامناسب است.

شمارهٔ ۴۵

دل چو پر خون شد بدو دادم به قصدی ناصواب
ساختم آماده مستی را شرابی با کباب

گفتمش در دور خط خواهم لبت بوسید گفت
تشنه را آری سراب از دور بنماید سراب

مهر کی زان کینه ورجویم که در هر باب و فصل
فصل مهر و کین زهم در کیش ترکان نیست باب

آنکه نتوانم ز غیرت همره او سایه دید
دیدمش خورشیدوش در چشم مردم بی حجاب

هرچه بهر مهرت افزودم به جان تن کاستم
جز تو نشنیدم کسی کآرد هلال از آفتاب

ملکجان از دولت عشقم سراپا پر غم است
این عجب جایی است کاندر عین آبادی خراب

شامگه خواندی سگم و ز کوی خود راندی سحر
لطف کردی مرحبا این هم عطایی با عتاب

پیش جانان عز خود، ذل رقیبان نزد دوست
زین دو بهتر یافت کی عاشق دعایی مستجاب

شد مرا مرهم پذیر از بوی زلفش زخم دل
کی جراحت دیده از زاهد زبان از مشک ناب

سر به سر تاریک و طولانی چرا بود اینقدر
راه ظلمات از برون آن طره پر پیچ و تاب

گر صفایی کام ها در پی حسابی یافت خصم
نزد حق یوم الحسابش نیست جز سودالحساب
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.