هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقی است که از فراق و جدایی سوزانده شده است. شاعر از سوختن دل و جان، پیری زودرس ناشی از فراق، و آتشی که همه‌چیز را می‌سوزاند سخن می‌گوید. او از عشق و رنج‌های آن می‌نالد و اشاره می‌کند که حتی زبانش از بیان این درد سوخته است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و غمگین است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند سوختن و رنج ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۵۲

غمت بر تابه ی عشقم چنان سوخت
که زین سودا نه دل تنها که جان سوخت

جدائی در جوانی ساخت پیرم
بهارم سال ها پیش از خزان سوخت

مرا دل خواست تا سوزد به کیفر
از آن آتش که زد خود در میان سوخت

به پیری ز آن جوانم آتشی خاست
که هم پیر از شرارم هم جوان سوخت

مرا سوزاند و دودی برنیامد
کجا زین پخته تر کس را توان سوخت

کمانی راند در کف سینه ام را
که از تیر نخستینش نشان سوخت

که دامن زد بر آن دوزخ ندانم
کش از یک شعله سر تا پا جهان سوخت

شرارم نیست پیدا ورنه صدره
ز آهم هم زمین هم آسمان سوخت

حدیث عاشقی از من مپرسید
که ازتقریر یک حرفم زبان سوخت

صفائی نز شکیبائی خموشم
که زین آتش مرا بر لب فغان سوخت
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.