هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و محبت به یار خود سخن می‌گوید، اما در عین حال از دردها و رنج‌های عشق نیز شکایت دارد. او زیبایی‌های یارش را توصیف می‌کند و از تأثیرات عمیق آن بر خود می‌گوید. همچنین، شاعر به مقایسه‌ای بین بهشت و عشق یارش پرداخته و بیان می‌کند که حتی نعمات بهشت نیز در برابر عشق یارش ناچیز است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به کار رفته نیاز به دانش ادبی پایه دارد.

شمارهٔ ۶۴

مرا چون تو یاری غم گسار است
به غم شادم ور افزون از شمار است

الا ای گلستان اهل معنی
که گل های تو با آسیب خار است

به جام از شیر و شهدم گر شرابی است
به کامم دور از آن لب زهر مار است

به کوثر از آن دهانم دعوت از چیست
نپندارم که چونان خوش گوار است

مرا با این لب از تسنیم ننگ است
مرا با این رخ از فردوس عار است

به لب شرم رخ مرجان و یاقوت
به رخ رشک دل نارنگ و نار است

بداهت های آن نوشین دهن بین
که با چندین ملاحت شهد بار است

نعیم جنت ار باور نداری
ندیدش دیدم اینک بزم یار است

کز آسایش نعیم اندر نعیم است
و ز آرایش بهار اندر بهار است

صفایی بی وفایی های خوبان
گناه از بخت ما نز روزگار است
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.