هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از حسرت و درد عشق نافرجام سخن میگوید. شاعر از بند وفا، زخمهای عشق، و دشواریهای زندگی بدون معشوق شکایت دارد. او عشق را نیرویی چنان قدرتمند توصیف میکند که بر عقل و خرد غلبه دارد و هر کس را که درگیر آن شود، دگرگون میسازد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی تصاویر مانند 'خون' و 'زخم' ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.
شمارهٔ ۶۵
چه بسته ای که به بند وفا گرفتار است
چه رسته ای که گرفتار قید اغیار است
مدان دل آنکه نه از دشنه ی محبت چاک
مخوان تن آنکه نه از تاب عشق بیمار است
بها لبی که ز سر پنجه ی بتی پر خون
خوشا رخی که به خون سرشک گلنار است
چه ناظری که نه از زخمه ی نگاهی زخم
چه خاطری که نه در فکر دوست افگار است
چه دیده ای که نه از تیغ ابرویی خون ریز
چه سینه ای که نه از غمزه ی سنان زار است
چه ساقی ای که نه از جام مهربانی مست
چه ساغری که نه از صاف شوق سرشار است
چه ساجدی که به جز ابروی تواش محراب
چه سالکی که نه روی ترا طلب کار است
چه عاقلی که نه سودای عشق را مجنون
چه گردنی که به او، جز قلاده ی یار است
بیا به کشتنم آسان و سهل آن همه کار
که بی تو زیستنم صعب و صبر دشوار است
دمی که دوش صفایی به زیر بار تو نیست
به دوش کردن او سر یکی گران بار است
چه رسته ای که گرفتار قید اغیار است
مدان دل آنکه نه از دشنه ی محبت چاک
مخوان تن آنکه نه از تاب عشق بیمار است
بها لبی که ز سر پنجه ی بتی پر خون
خوشا رخی که به خون سرشک گلنار است
چه ناظری که نه از زخمه ی نگاهی زخم
چه خاطری که نه در فکر دوست افگار است
چه دیده ای که نه از تیغ ابرویی خون ریز
چه سینه ای که نه از غمزه ی سنان زار است
چه ساقی ای که نه از جام مهربانی مست
چه ساغری که نه از صاف شوق سرشار است
چه ساجدی که به جز ابروی تواش محراب
چه سالکی که نه روی ترا طلب کار است
چه عاقلی که نه سودای عشق را مجنون
چه گردنی که به او، جز قلاده ی یار است
بیا به کشتنم آسان و سهل آن همه کار
که بی تو زیستنم صعب و صبر دشوار است
دمی که دوش صفایی به زیر بار تو نیست
به دوش کردن او سر یکی گران بار است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.