هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد فراق و ناتوانی در تحمل دوری معشوق می‌گوید. او از بی‌قراری دل و ناتوانی در فریاد زدن می‌نالد و اشاره می‌کند که دیگر تحمل این شرایط را ندارد. همچنین، او از وفاداری بی‌شائبه به معشوق و ناتوانی در رهایی از این عشق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فراق و ناتوانی نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۸۸

تاب دلم ار تو را عیان نیست
سیل از مژه‌ام عبث روان نیست

هر کم دل و دیده دید بازش
بر لب سخنی ز بحر و کان نیست

در هجر روان ناتوان را
زین بیش تحمل و توان نیست

خاموشیم از سکون مپندار
ز آنست که نیروی فغان نیست

شب نیست که در فراقت ای ماه
انجم ز دو دیده ام روان نیست

بر مهر تو ترکتازی دل
ز آن بود که در کفم عنان نیست

جز سخت دلت به سینه ی نرم
خارا به حجاب پرنیان نیست

جز مهر تو کاستقامت ماست
از ماه سامت کتان نیست

افسوس که بنده ات به درگاه
در خیل سگان پاسبان نیست

بگریزم از او درو صفایی
کز هیچ طرف ره ی امان نیست

سر بر خط وی نهم علی الله
هر چند مرا مقام آن نیست
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.