هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق و دلدادگی به معشوق سخن می‌گوید و از زیبایی‌های او مانند گیسو، ابرو و چشمان جادویی‌اش یاد می‌کند. شاعر از فتنه‌انگیزی معشوق و تأثیر عمیق او بر دل‌ها می‌سراید و عشق را به عنوان نیرویی غالب توصیف می‌کند که همه‌چیز را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به درک ادبی بالاتری نیاز دارند.

شمارهٔ ۹۱

هرکه یک دل به خطا درخم گیسوی تو بست
دل و جانی دگر از عهد به هرموی توبست

خط بطلان به سر قبله ی اسلام کشید
آنکه طاق کج محراب دو ابروی تو بست

در جهان فتنه ی هاروت سمر شد مگر او
صورت سحر خود از نرگس جادوی تو بست

هر سری عشق به سودای دلاشوب تو باخت
هر دلی مهر به بالای دلاجوی تو بست

هرکرا بود دلی در ره سودای تو برد
هرکرا بود سری بر سر گیسوی تو بست

غمزه و غنج و دلال آن چه در امکان ره داشت
بخت میمون تو برگردن آهوی تو بست

هرکرا کسوت غم زیب بدن سرخوش زیست
تا ز ثوب کفن احرام به مشکوی تو بست

ریختی خون دو کیهان ز سر انگشت و یکی
دست گردون نتوانست که بازوی تو بست

غمم از دست رقیب است و از او شادم باز
کو ره مدعیان را همه از کوی تو بست

بر رخ ابواب غم از نه فلکم باز گشود
هفت کوکب که ره از شش جهتم سوی توبست

صید تازی فتدش گرگ فلک چون روباه
هر که خود را چو صفایی به سگ کوی تو بست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.