هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و پراحساس است که در آن شاعر از عشق و دلدادگی خود به معشوق سخن میگوید. او از غم هجران، وفاداری بیقید و شرط خود، و اشتیاق به دیدار معشوق مینالد. همچنین، از زیباییهای معشوق مانند موهای پریشان و نگاه تیرانداز او یاد میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند هجران و دلدادگی نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۲۴
تا نگردم غبار جولانت
برنخیزم ز طرف میدانت
سر ندارم دریغ از آن خم زلف
بازم این گوش را به چوگانت
تا نبوسم کمان و شست ترا
بر نگردم ز تیر مژگانت
سخت تر از دل تو جان من است
که نمردم به درد هجرانت
تشنگان را سراغ آبی بود
که نمردند در بیابانت
مفشان از غبار من که بود
منتی بر سرم ز دامانت
نیست قید تعلقم بر پای
مگر از گیسوی پریشانت
نقشت از دیده کی رود که هنوز
هست در دل نشان پیکانت
من صفایی بدان امید که باز
نرود در هوای جانانت
دل و دینت ز کف گرفته و باز
کار دارد هنوز با جانت
برنخیزم ز طرف میدانت
سر ندارم دریغ از آن خم زلف
بازم این گوش را به چوگانت
تا نبوسم کمان و شست ترا
بر نگردم ز تیر مژگانت
سخت تر از دل تو جان من است
که نمردم به درد هجرانت
تشنگان را سراغ آبی بود
که نمردند در بیابانت
مفشان از غبار من که بود
منتی بر سرم ز دامانت
نیست قید تعلقم بر پای
مگر از گیسوی پریشانت
نقشت از دیده کی رود که هنوز
هست در دل نشان پیکانت
من صفایی بدان امید که باز
نرود در هوای جانانت
دل و دینت ز کف گرفته و باز
کار دارد هنوز با جانت
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.