هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غزل‌گونه است که در آن شاعر از عشق نافرجام، درد فراق، جفا و بی‌وفایی معشوق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از زلف بی‌قرار معشوق، فتنه‌ی مژگانش و غم‌های بی‌پایان یاد می‌کند و خود را اسیر عشق و گرفتار درد می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی پیچیده و احساسات عمیق است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به کار رفته (مانند «پایمال خار شدن» یا «اسیر پنجه‌ی نگار شدن») نیاز به سطحی از بلوغ فکری و عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۲۵

به پای بوس توام دست و دل ز کار شد آوخ
ز تن قرارم از آن زلف بی قرار شد آوخ

ندانمت چه رسد بر سرم ز فتنه ی مژگان
که چار فوج سپه با دلم و چار شد آوخ

وفا و شفقتم افزود وکاست تاب صبوری
جفا و جور چندانکه پایدار شد آوخ

به اختیار نهفتم به سینه مهرت و دیدم
سزای خویش که صبرم به اضطرار شد آوخ

کشید عشق به ملک وجود جیش غمت را
دلم مسخر سلطان نابه کار شد آوخ

کسی که ساده و نقشش به دیده فرق نکردی
اسیر پنجه ی سر پنجه ی نگار شد آوخ

ز چهر و زلف تو پیچم به خود چو مار گزیده
که باغ نسترنت خوابگاه مار شد آوخ

چه خارها که ز غیرت زند خطت به جگرها
که گلشنی چو رخت پایمال خار شد آوخ

صفوف غمزه کجا و دل ضعیف صفایی
تنی پیاده گرفتار صد سوار شد آوخ
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.