هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به موضوع عشق الهی و فنا در معشوق حقیقی می‌پردازد. شاعر از عشقی سخن می‌گوید که با سوز و ساز همراه است و طالب را به سوی مطلوب می‌کشاند. در این مسیر، هر ناز و نیاز و هر خوب و بدی به پای معشوق فدا می‌شود. شاعر بر خاک درگاه معشوق سر فرود می‌آورد و همه‌چیز را فدای او می‌کند. غزل با توصیف عشق و ایثار و فداکاری در راه معشوق به پایان می‌رسد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار بوده و مناسب مخاطبان با سطح درک بالاتر است.

شمارهٔ ۱۳۱

عشقی که به سوز و ساز گردد
افسانه ی آن دراز گردد

طالب مشمر که سوی مطلوب
گامی نسپرده باز گردد

محمود سری که دست آخر
پامال ره ایاز گردد

هر نیک و بدی که با تو درساخت
کارش همه جا به ساز گردد

ناز تو کشد که در دو گیتی
از غیر تو بی نیاز گردد

پست تو کند هر آن که خود را
در پای تو سرفراز گردد

بر خاک درت هوان و خواری
پیرایه غیر و ناز گردد

آهنگ سگان شدن درین کوی
سرمایه ی امتیاز گردد

اسرار غمت هر آنکه بنهفت
سر حلقه ی اهل راز گردد

برما نظری که نیست نادر
گر شاه گدا نواز گردد

آهم بفشان برآتش دل
زان بیش که جان گداز گردد

در وصف وی این غزل صفایی
دیوان ترا طراز گردد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.