هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از ترس از جدایی، عشق بی‌پایان، و نگرانی از قضاوت دیگران سخن می‌گوید. شاعر از عشق به معشوق، بی‌عدالتی‌های اجتماعی، و تضاد بین عشق و قوانین دینی می‌نویسد. همچنین، اشاره‌ای به ستایش معشوق و تاثیر عشق بر روح و روان دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی اشارات انتقادی به مسائل اجتماعی و دینی نیازمند درک بالاتری از زندگی و جامعه دارد.

شمارهٔ ۱۳۹

مرا خود از سر کوی تو ترسم آب برد
وگرنه گریه من سبقت از سحاب برد

رود به عشوه ی ساقی ز مغز پایه ی هوش
کجا ز دست مرا نشأه شراب برد

شه احتساب نکردت به خون بی گنهان
عجب که ترک تو از محتسب حساب برد

فقیه کفر مرا گر به عدل فتوی داد
بدین عمل ز خدا اجر بی حساب برد

نهان و فاش به عهد تو خوبرو دگری
نه دین ز شیخ رباید نه دل ز شاب برد

مراست طالع بیدار و کوکبی فیروز
شبی که فکر توام از دو دیده خواب برد

چنان نبرد عتابش ز من سکون و ثبات
که لطفش از تن و جانم توان و تاب برد

صبا کجاست که عرض نیاز و ذوق حضور
یکی از جانب یاران به آن جناب برد

گرم به قصد رهایی ز هجر خواهد کشت
به کیش من چه قدر زین گنه ثواب برد

صفایی ازتف دل دست و خامه خواهدسوخت
اگر زعشق تو یک نکته درکتاب برد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.