هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر درد و سوز عشق و فراق است. شاعر از سودای معشوق، آتش عشق، و دیوانگی ناشی از زلف یار سخن می‌گوید. همچنین، از تأثیرات عمیق این عشق بر جان و جهان خود می‌نالد و به زیبایی‌های معشوق مانند لبت یاقوت‌گونه و زلف سرکش اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عارفانه عمیق است که درک آن به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی اصطلاحات و مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۱۴۳

قلم تا سر ز سودای تو درکرد
ورق را رخ ز خون دیده تر کرد

همان دود سیه کز خامه برخاست
از این آتش جهانی را خبر کرد

به فر حسن جانان عشق جان سوز
مرا با فرط گم نامی سمر کرد

غم آن یار هر جایی دریغا
که آخر همچو خویشم دربدر کرد

به نامیزد مهی کز یک تجلی
جهان رامات و حیران سر به سر کرد

به زنجیر سر زلفش در آن روی
مرا از زلف خود دیوانه تر کرد

ز غم شادم که هر دم ز اشک و رخسار
کنار و دامنم پر سیم و زر کرد

دلم تا بر کمر دیدت سر زلف
چو زلف سرکشت رو برکمر کرد

نه من تنها ز لعلت می خورم خون
لبت یاقوت را خون درجگر کرد

دهانت بس که مطبوع است و شیرین
ز غیرت زهره در کام شکر کرد

صفایی در غمش مردیم و رستیم
اجل غوغای ما را مختصر کرد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.