هوش مصنوعی: این شعر از عشق نافرجام، رنج‌های عاشقانه و ناامیدی سخن می‌گوید. شاعر از درد عشق، بی‌پاسخ ماندن احساساتش و تلاش بی‌ثمر برای رسیدن به معشوق می‌نالد. تصاویری مانند تیر عشق، خرمن گیسو، اشک و غریق نشان‌دهنده‌ی عمق رنج اوست.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین لحن غمگین و ناامیدانه متن برای سنین پایین مناسب نیست.

شمارهٔ ۱۵۹

تیر عشق تو بهر دل نرسد
سهم دیوانه به عاقل نرسد

چیست خرمن گیسو که از آن
خوشه ای بهره به سایل نرسد

مانده در لجه ی اشکم مردم
چون غریقی که به ساحل نرسد

میرد از ذوق گرفتاری دام
کار صیدت به سلاسل نرسد

عشق کوه است و شکیبایی کاه
هرگز این بار به منزل نرسد

از خطت خار خطر رست مرا
کشت این باغ به حاصل نرسد

وای برحال قتیلی کاو را
دست بر دامن قاتل نرسد

به سعادت نشود کارم ختم
کرم او بر سر بسمل نرسد

یک دم از حسرت نوشت نکشیم
کم به لب زهر هلاهل نرسد

ناوک ناله ی آتشبارم
درتو هشدار که غافل نرسد

نگسلد از تو صفایی به جفا
در دلت خطره باطل نرسد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.