هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر به بیان احساسات عمیق خود نسبت به معشوق می‌پردازد. او از عشق بی‌پایان، وابستگی شدید، و فداکاری سخن می‌گوید و زیبایی و جذابیت معشوق را ستایش می‌کند. شاعر همچنین از درد فراق و ناتوانی در جدا شدن از معشوق می‌نالد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک یا مناسب نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند وابستگی شدید عاطفی نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک صحیح دارد.

شمارهٔ ۱۸۳

چون بگسلم نه زلف توکز هر شکنج و بند
تنها ز من هزار دل آوره در کمند

نتوان بریدنم ز تو پیوند دوستی
ور بند بندژ من همه از هم جدا کنند

منع از گدای خود مکن ای شه که عیب نیست
هستیم اگر به دولت حسنت نیازمند

یکسر برون خرام که پنهان کنند روی
از خجلت جمال تو خوبان خود پسند

قد برفراز تا همه آیند سر به زیر
سرو و صنوبر و گل و شمشاد و ناروند

پستم چنین به خاک ره ی خویشتن مبین
باشد به دستبوس تو روزی شوم بلند

جان رایگان به پای تو ریزم که بی دریغ
در باب این متاع مرا نیست چون و چند

چل سال یک نفس غمت از من جدا نزیست
بودم به چشم مردم اگر شاد اگر نژند

دور از تو خود بگو که صفایی کند چه کار
ناچار اگر همی نتواند دل از تو کند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.