هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از درد فراق و شوق دیدار معشوق میگوید. شاعر از بیصبری خود برای دیدن یار مینالد و از رنجهای عشق و حسادت به رقیب سخن میگوید. او از درمان ناپذیری درد عشق و بیخبری دیگران از حالش شکایت دارد و در نهایت، به زیباییهای معشوق و غمهای عاشقانه اشاره میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی و ادبی دارد.
شمارهٔ ۲۴۱
به دستی برد از جا پای صبرم شوق دیدارش
که دایم خود نخواهم زیست تا بینم دگر بارش
ز غیرت پیش اغیارش چو نارم برزبان نامی
که آیا غیر دل از مال من سازد خبر دارش
طبیبم گر پی درمان میا برسر که می ترسم
چو لب زین درد بگشایم کنم چون خویش بیمارش
دل خونین به دستم ماند و دست از چاره کوته شد
چو آن بسمل که بیماری به سر باشد پرستارش
به رنج و راحت از جانان نباشد شکوه عاشق را
بود فریادم از دست رقیب مردم آزارش
ندانم ترک سرمست وی از دست که نوشد می
همی دانم که هرگز کس نخواهد دید هشیارش
از این یک قطره خون کش دل شماری روز و شب عمری
معاذالله کجا سیراب گردد ترک خون خوارش
ز بخت ما مگر چشم تو خواب آلوده تر باشد
که با چندین فغان یک لحظه نتوان کرد بیدارش
زخون کشتگان خاک سرکویت بهار آمد
چه باغ است اینکه در عین خزان سبز است گلزارش
حرامم باد خرسندی گرم غمناک بینندی
چه باک از غم صفایی را اگر باشی تو غمخوارش
که دایم خود نخواهم زیست تا بینم دگر بارش
ز غیرت پیش اغیارش چو نارم برزبان نامی
که آیا غیر دل از مال من سازد خبر دارش
طبیبم گر پی درمان میا برسر که می ترسم
چو لب زین درد بگشایم کنم چون خویش بیمارش
دل خونین به دستم ماند و دست از چاره کوته شد
چو آن بسمل که بیماری به سر باشد پرستارش
به رنج و راحت از جانان نباشد شکوه عاشق را
بود فریادم از دست رقیب مردم آزارش
ندانم ترک سرمست وی از دست که نوشد می
همی دانم که هرگز کس نخواهد دید هشیارش
از این یک قطره خون کش دل شماری روز و شب عمری
معاذالله کجا سیراب گردد ترک خون خوارش
ز بخت ما مگر چشم تو خواب آلوده تر باشد
که با چندین فغان یک لحظه نتوان کرد بیدارش
زخون کشتگان خاک سرکویت بهار آمد
چه باغ است اینکه در عین خزان سبز است گلزارش
حرامم باد خرسندی گرم غمناک بینندی
چه باک از غم صفایی را اگر باشی تو غمخوارش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.