هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از درد هجران، عشق و رنج‌های عاشق سخن می‌گوید. شاعر از مژگان و اشک‌هایش، گلزار عشق و خون دل می‌نالد و آرزوی دیدار معشوق را دارد. همچنین، اشاره‌ای به مفاهیم عرفانی مانند زهد و تسبیح دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات مانند «خون دل» و «هجران» ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۲۴۲

نگر مژگان و اشکم لوحش الله عشق و گلزارش
که جای گل به دامن خون دل می جوشد از خارش

زند مژگان به چشمم خارها از سیر این بستان
من آن گلزار میخواهم که شکرخاست گلنارش

همه عمر آنکه در کویت دل گم کرده می جوید
چه باشد گر تو دل جویی کنی از لطف یکبارش

خود از حالم نپرسیدی غمت اما نشد غافل
دلی را خورد باید غم که غم باشد پرستارش

من از عشقت برم جان حاش لله کی توانم کرد
خصوص اکنون که هجران در هلاکم شد مددکارش

به ناصح یک نظر بنمایمت گر رشک بگذارد
که جاویدان به درد خویشتن سازم گرفتارش

مباش ای دل به زهد مفتی اسلامیان مفتون
که در هر دانه تسبیح است چندین حلقه زنارش

چه پیش آمد ندانم خواجه را در بزم می خواران
که چون خشت سرخم پای حوض افتاده دستارش

صفایی چندی از دست تو پا پیچید در دامان
کشید از کنج خلوت شوق دیگر ره به بازارش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.