هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از غم فراق، بیوفایی معشوق و دردهای عشق سخن میگوید. او از دلبستگی به معشوق و رنجهای ناشی از آن مینالد و در عین حال، به دنبال راهی برای نجات و رسیدن به آرامش است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده یا سنگین باشد.
شمارهٔ ۳۰۴
غمت گرفت فضای دلم چنان که در آن
نمانده یکسر مو جای فکرت دگران
به قید زلف تو دل تا کمند الفت بست
گسست رشته مهر و وفای سیم بران
مثال موی و میانت مرا رود ز نظر
اگر دقایق حکمت رود به گوش گران
ملامتم نکند هرکست که دیده و لیک
منت چگونه نیابم به چشم بی بصران
تو بی پدر صنم آن دختری که مادر دهر
ز شوی خویش خجل شد ز زادن پسران
سبک شمردی ومیثاق مهر بشکستی
مگر محبت ما بود بردل تو گران
رسان به قافله سالارم از طریق خلوص
اگر چه بس عقب افتاده ام از هم سفران
خجل مخواه به دل خواه دشمنم ای دوست
بپوش عیب صفایی ز چشم بی هنران
نمانده یکسر مو جای فکرت دگران
به قید زلف تو دل تا کمند الفت بست
گسست رشته مهر و وفای سیم بران
مثال موی و میانت مرا رود ز نظر
اگر دقایق حکمت رود به گوش گران
ملامتم نکند هرکست که دیده و لیک
منت چگونه نیابم به چشم بی بصران
تو بی پدر صنم آن دختری که مادر دهر
ز شوی خویش خجل شد ز زادن پسران
سبک شمردی ومیثاق مهر بشکستی
مگر محبت ما بود بردل تو گران
رسان به قافله سالارم از طریق خلوص
اگر چه بس عقب افتاده ام از هم سفران
خجل مخواه به دل خواه دشمنم ای دوست
بپوش عیب صفایی ز چشم بی هنران
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.