۱۱۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۱۶

نه از حکمت توانم سر کشیدن
نه مهرت را قلم برسر کشیدن

نه امکان داشت در بزمت مرا بار
نه بار از آستان بردر کشیدن

نه کامم حاصل از سیب زنخدانت
به ماتم خویش از این چه برکشیدن

نه تن ماندن تواند زنده بی دل
نه دل ممکن ز زلفش در کشیدن

نه چشم از دل توان پوشیدنم باز
نه دست از دامن دلبر کشیدن

نبود این رسم جز ما را در اسلام
مسلمان خواری از کافر کشیدن

ندانی بایدم در هر نگاهی
چها زان مست افسونگر کشیدن

که یادت داد در کشور گشایی
رقیب غمزه این لشکر کشیدن

نپندارم خود از نقاش ایجاد
از این به صورتی دیگر کشیدن

وگر با نرگس مست دلارام
نزیبد نازم از عبهر کشیدن

سزد نظم درروارت صفایی
به گوش هوش چون گوهر کشیدن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.