هوش مصنوعی: این متن عاشقانه بیانگر عشق و فداکاری بی‌حد شاعر به معشوق است. شاعر از جان و سر خود می‌گذرد تا در وفاداری به معشوق بماند. او از حسرت‌های زندگی و ناکامی‌هایش می‌گوید، اما عشق به معشوق را بالاتر از همه چیز می‌داند. شاعر به پیچیدگی‌های رابطه و دردهای عشق اشاره می‌کند، اما در نهایت، عشق را تنها هدف زندگی خود می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و پیچیده است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فداکاری، حسرت و درد عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۳۳۴

تا جان و سر فدا نکنم در وفای تو
حاشا که تن زند سر و جان از هوای تو

سودم همین بس است به سودای زندگی
کانجام کار جان و سر آید فدای تو

جز حسرتم چه حاصل از این عمر یافت
هر روز اگر به شوق نمیرم برای تو

چون زلف پیچ پیچ تو خواهم به کام دل
صد دیده ام فراز بود در لقای تو

گه بر جبین برآیم و گه در روم به جیب
گه سرنهم به دوش و گه افتم به پای تو

نگشاید آن گره که ز لعلت بدل مراست
جز خنده ای ز حقه ی مشکل گشای تو

با دعوی خلوص به جای بقای خویش
باقی مباد هرکه نخواهد بقای تو

در کشتنم مکن دو دلی کز کمال شوق
عین دعای ماست همان مدعای تو

کار صفایی از تو نیاید به کام من
با طبع زود رنجش دیر آشنای تو
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.