هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد فراق و بی‌توجهی معشوق می‌نالد، از عشق بی‌پاسخ و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او به ستایش معشوق و بیان وفاداری خود می‌پردازد و از نگاه حقیرانه دیگران به عشقش شکایت دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین برخی از اصطلاحات و مفاهیم به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.

شمارهٔ ۳۷۶

کنون که نام من از سلک دوستان نبری
چه می شود که ز سگ های آستان شمری

بتی به جای تو در جان و دل ندارد جای
وگر شوند مرا جن و انس حور و پری

ز اشک شامگهی کار ما به کام نشد
هم از خدات بخواهم به ناله ی سحری

به چشم خلق چه حاصل ز پرده داری ما
چنین که چهر تو دارد بنای پرده دری

نهان ز دیده و دل ها ز شوق کردی چاک
تبارک الله از آن رخ به گاه جلوه گری

ز صبر حاصلم این شد که بردباری من
ترا به جور و جفا پایدار کرد و جری

رقیب حمل ریا بست صدق یاران را
چو ننگریست به ما از طریق حق نگری

نشد به حسن تو مفتون و عشق ما ناصح
ز روی بی بصری، یا ز راه بی خبری

صفایی از تو به ملک دوکون نارد روی
به فرق خاک درت به ورا ز تا جوری
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.