هوش مصنوعی: این شعر از حسرت و دوری از معشوق و آرزوی دیدار و پیام از او سخن می‌گوید. شاعر از تنهایی و غم خود می‌نالد و به دنبال تسکین در می‌و معشوق است. همچنین، اشاره‌ای به مفاهیم عشق، مستی، و رهایی از رنج‌های دنیوی دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی، همراه با اشارات به مستی و می‌نوشی، ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۳۸۲

ترسم که رسد از تو مرا پیک و پیامی
آن روز که از من نه نشان است و نه نامی

ای مرغ دل از گلشن و باغت چه غم افزود
کآسوده به کنج قفس و گوشه ی دامی

روز اشک به دامان و شبم ناله به گردون
بر ما گذر و چند چنین صبحی و شامی

لب تشنه چه پایی به ره دیر مغان پوی
شاید که مغان دست تو گیرند به جامی

ز ایوان مناجات به میدان خرابات
تبدیل کن البته درنگی به خرامی

مستوری و مستی نتوان داشت بهم جمع
دستی زن و بردار سوی میکده گامی

چون بر در میخانه رسی بهر خود آنجا
می جو ز مقیمان خرابات مقامی

در محفل می با همه نومیدی و نقصان
تحصیل کن از شاهد و مطرب همه کامی

دل در خم زلفین دلاویز دلارام
در چنگ دو شهباز فرومانده حمامی

از آتش دل سوخت صفایی تر و خشکم
عشق است و کجا فرق کند پخته و خامی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.