هوش مصنوعی: این متن یک شعر غنایی و عاطفی است که از زبان فردی مظلوم و مضطرب خطاب به یک شخصیت محبوب (شاه یا عزیز از دست رفته) سروده شده است. شاعر از رنج‌ها، اضطراب‌ها و غم‌های خود می‌گوید و به از دست دادن عزیزانش اشاره می‌کند. همچنین، او از جفاهای روزگار و دشمنان شکایت دارد و احساس تنهایی و بی‌پناهی می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و غم‌انگیز است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال سنگین باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مرگ، جفا و اضطراب نیاز به درک بالاتری از زندگی و احساسات دارند.

بند ۳۷

کای باب زار بی کس مظلوم و مضطرم
ای شاه بی پناه و علم دار لشکرم

گفتم مکن شتاب و زمانی درنگ دار
تا جان خویش بهر تو در توشه آورم

رفتی و گوئیا که نبودی در این خیال
کز بعد من چه بگذرد آیا به دخترم

او در رخ تو کام روا من اسیر شام
رشک ار برم رواست به مرگ برادرم

زیبد به بزم تعزیه مثل تو شوی را
پوشد جهان سیاه به سودای مادرم

برجای آن طناب جفا بست روزگار
از گردن ار گشود عدو عقد گوهرم

دلشان ز خاره سخت تر ار نیستی چرا
برجان تنی نسوخت مسلمان و کافرم

پرسد خدا نکرده گر از ماجرای ما
با این زبان جواب چه گویم به خواهرم

دوران به جای می چو به جام تو زهر ریخت
از خون به بزم ماریه انباشت ساغرم

از غیرت ار نظر ز تو آرم به روی غیر
کوبد به دیدگان مژه چون نوک نشترم

بی سایه سهی قد سروت به سیر باغ
در دیده برگ بید زند تیغ خنجرم

قتل تو و برادر و اعمام و اقربا
چندین هزار گونه تعب های دیگرم

باری گران که کوه و کمر زان به درد و آه
بردل نهاده و هدیه خواهر همی برم
این گفت و ناصبوریش از تن توان ربود
آرام از سپاه و دل از کاروان ربود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: ترکیب بند
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بند ۳۶
گوهر بعدی:بند ۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.