۱۰۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰ - شیخ سعدی فرماید

کس ندانم که درین شهر گرفتار تو نیست
هیچ بازار چنین گرم چو بازار تو نیست
در جواب او

کیست ای مویند درزی که هوا دار تو نیست
هیچ بازار چنین گرم چه بازار تونیست

یلمه صوف مشو بسته بند والا
زانکه والاست شعار زن و این کار تو نیست

ای فلک هست کفایت قدک رنگینم
احتیاجیم بدین اطلس زرکارتونیست

ای سلق اهل درم از تو ندارند گزیر
مگرش هیچ نباشد که خریدار تو نیست

جامه با صندلی و گت بگذار ای صندوق
سر خود گیر که این بقچه کشی کار تو نیست

گشته ام گردگلستان و ریاض کمخا
الحق ای جامه لاوسمه چو گلزار تو نیست

صفت کلفتنت کرد سرآمد قاری
شیوه نیست که در پیچش دستار تو نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹ - شیخ سعدی فرماید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱ - خواجه محمد فیروز آبادی فرماید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.