۱۱۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹ - شیخ سعدی فرماید

مشنو ای دوست که بعد از تو مرا یاری هست
یا شب و روز بجز ذکر توام کاری هست
در جواب او

مشنو ای جبه که جز پیرهنم یاری هست
یا بجز پیچش دستار مرا کاری هست

گر بگوئی که بحمل و تتقم کاری نیست
در و دیوار گواهی بدهد کاری هست

آورم وصف غز چمته مردان بمیان
تا همه خلق بدانند که زباری هست

نه عجب سوزن اگر گشت رفیق والا
همه دانند که در صحبت گل خاری هست

انکه بر پیر کند موزه نارنجی عیب
تانکردست بپا برویش انکاری هست

صفت جامه نه چیزیست که مخفی ماند
داستانیست که در هر سربازاری هست

نه دلم میل بان دامک سردارد و بس
که بهر حلقه آن دام گرفتاری هست

قاری این عقد بدستار مدان بی سری
غالب الظن من آنست که اسراری هست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸ - امیر خسرو فرماید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰ - مولانا جلال الدین رومی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.