هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از حالت سرمستی و بی‌خودی ناشی از می‌نوشی می‌گوید و از عشق و دل‌باختگی به معشوق سخن می‌راند. او از شکستن عهد و دل‌شکستگی می‌نالد و در نهایت، به دنبال تسکین در می و عشق است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل موضوعاتی مانند شراب و مستی و همچنین عمق احساسات عاشقانه و دل‌شکستگی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۷۳

چنانم ساقی ازمی کرده سرمست
که می نشناسم از پا سر، سر از دست

نمی دانم چه می در ساغرش بود
که هشیاران شدنداز بوی او مست

مگر جانان ما درفکر ما نیست
که می بینم درتن جان ما هست

ز من تنها نه دل بشکست آن شوخ
که عهدخویش را هم نیز بشکست

چنان زد چشم او از مژه تیری
که ما را تا به پر بر سینه بنشست

بده می ساقیا کم خور غم عمر
که ناید باز چون تیر ازکمان جست

دلم دیوانگی ها کرد تا شد
به زنجیر سر زلف توپا بست

مکن بار دلم ز این بیش ترسم
خبر گردی که بار افتاد وخرخست

بلنداقبال شدهرکس که چون من
به راه عشق اوچون خاک شدپست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.