۸۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۶۸

در آئینه بر عارض خود نظر کن
دلت را ز حال دل ما خبر کن

بزن شانه بر چین گیسوی مشکین
چوچین فارس را هم پر ازمشک تر کن

کندتیره دودش رخ مهر و مه را
ز آه دل دردمندان حذر کن

کس ار پای درحلقه عشق بنهد
بگوئید اول بدوترک سرکن

بودمنزل دلبر این دل که داری
مده جا در اوآرزو را به درکن

دلا چند می نالی از دردهجران
بسوز وبساز وشبی را سحر کن

سخن مختصر گویم ار وصل خواهی
مدد از خداجو سخن مختصر کن

به زاهد بگو پندم از عشق کم ده
نصیحت بروبا قضا و قدر کن

بلنداست اقبالت ای دل ولیکن
رواز خاک ره خویش را پست تر کن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.