۹۵ بار خوانده شده

بخش ۱۲ - در نصیحت

دلا حاجت خود بردوست بر
که مأیوسی آرد زجای دگر

روا نیست حاجت به کس بردنت
که باشد نکوتر از او مردنت

طمع را چه خوش باشدار سر بری
اگر نان نباشد به خوان خون خوری

بکن فرش از خاک اگر فرش نیست
کسی کو نشد فرشش از خاک کیست

نباشد اگر مرکب تندرو
که پا هست بی زحمتکاه وجو

نداری اگر سیم وزر نیست بیم
ز رخ ساز زر اشک خود گیر سیم

پی خوردن آبت ار کاسه نیست
تو را داده یزدان دوکف بهر چیست

گرت شانه نبود چه اندوه از آن
که انگشت از شانه دارد نشان

چراغ ار نباشد به شبهای تار
مخورغم که باشد چنین درمزار

نداری اگر خانه زر نگار
توانی به ویرانه گیری قرار

به بر گر نداری بتی مه جبین
برو با غم و درد شو همنشین
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۱ - فی التنبیه
گوهر بعدی:بخش ۱۳ - درترک طمع
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.