۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۲

در گلشنی که از گل رویت سخن رود
ما را ز سر هوای گل و یاسمن رود

مرجان کجا بلعل لبت می توان رسد
آنجا که آبروی عقیق یمن رود؟

فردا حدیث حسن تو و شرح عشق ماست
تنها حکایتی که دهن در دهن رود

با یار چون بخلوت دل می توان نشست
مغبون کسی بود که بهر انجمن رود

با چشم ما کسی که برویت نظر کند
هوشش ز سر درآید و تابش ز تن رود

(صابر) هوای کوی تو دارد بسر هنوز
کی از سر غریب هوای وطن رود؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.