هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان عاشقی بیان می‌شود که از دوری معشوق رنج می‌برد و از جفاهای او شکایت دارد. در عین حال، به کرم و لطف الهی امیدوار است و معتقد است که هیچ‌کس از رحمت خدا ناامید نمی‌شود. شاعر از بزم و می و دلدار کریم سخن می‌گوید و از شیطان و وسوسه‌هایش دوری می‌جوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات به می و بزم ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر مناسب نباشد.

شمارهٔ ۴

تاریک مکن روز مرا باز، نگارا
بر چهره مزن شانه دگر زلف دو تا را

دیوانه شدم در غم بالای تو از جان
هر چند به جان دوست ندارند بلا را

داد از ستم چشم تو، ای پادشه ناز!
ز اندازه به در می برد این ترک جفا را

بزمی خوش و می بی غش و دلدار کریم است
ساقی تو بزن ساغر و مطرب تو سه تا را

نومید ز عفو و کرم حق نشود کس
جایی که فرو شست سیه نامهٔ ما را

یک قطره ز بحر کرم اوست دو عالم
با کی نبود غرقهٔ الطاف خدا را

شیطان چه کند با دل هوشیار «وفایی»
سگ را به حریم حرم کعبه چه یارا؟!
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.