هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر احساسات شاعر درباره عشق و فراق است. او از گذشته پر از قوام و استحکام یاد میکند و حال خود را ناتوان و زرد توصیف میکند. شاعر از عشق و آرزوی دیدار معشوق سخن میگوید و از غم و بیخوابیهای شبانه مینالد. همچنین، او به زیبایی معشوق و تضاد آن با حال خود اشاره میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاطفی عمیق مانند عشق، فراق و غم است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات شعر نیاز به درک بالاتری از احساسات و تجربیات زندگی دارد.
شمارهٔ ۵۱ - در غزل است
ای مهر تو در میان جانم
و ای نام تو بر سر زبانم
تو خوب چو باغ ارغوانی
من زشت چو کشت زعفرانم
از بردن نام و زلف و خالت
چون نافه مشک شد دهانم
شبها ز غمت همی نخسبم
زین است که زرد و ناتوانم
هندو نیم ار تو را چرا پس
بر بام غم تو پاسبانم
گر نام تو بر سرم نبودی
کس بازنیافتی نشانم
گفتی که کنی تو در سرم جان
حقا که در آرزوی آنم
خود را عجمی چه سازی ای ترک
هرگه ز تو بوسه ای ستانم
گویم که بیار آن لب شیرین
گوئی تو که پارسی ندانم
با گرسنگان به خوان وصلت
گر هیچ کری کند بخوانم
آن رفت که با قوام بودم
امروز قوامیم نه آنم
و ای نام تو بر سر زبانم
تو خوب چو باغ ارغوانی
من زشت چو کشت زعفرانم
از بردن نام و زلف و خالت
چون نافه مشک شد دهانم
شبها ز غمت همی نخسبم
زین است که زرد و ناتوانم
هندو نیم ار تو را چرا پس
بر بام غم تو پاسبانم
گر نام تو بر سرم نبودی
کس بازنیافتی نشانم
گفتی که کنی تو در سرم جان
حقا که در آرزوی آنم
خود را عجمی چه سازی ای ترک
هرگه ز تو بوسه ای ستانم
گویم که بیار آن لب شیرین
گوئی تو که پارسی ندانم
با گرسنگان به خوان وصلت
گر هیچ کری کند بخوانم
آن رفت که با قوام بودم
امروز قوامیم نه آنم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰ - در غزل است
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲ - در غزل است
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.