هوش مصنوعی:
این شعر از عشق، رنج و زیبایی طبیعت سخن میگوید. شاعر از سوختن، داغها، بلبلان و گلها صحبت میکند و به غم عشق و زیباییهای از دست رفته اشاره دارد. در نهایت، او از معشوقهاش دعوت میکند تا به کلبهاش بیاید.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و غمانگیز ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند ریختن خون بلبلان ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.
شمارهٔ ۱۷
ای فرش بوی سنبل زلفت دماغها
پامال شبنم گل روی تو باغها
امشب بیا به کلبهام ای رشک بوستان
کز روغن گل است لبالب چراغها
نامم میان سوختگان تا بلند شد
خود را به لاله زار کشیدند داغها
زان یار خانگی خبری هیچ کس نگفت
لبریز شد ز آبله پای سراغها
امروز بس که ریختهای خون بلبلان
بربسته شد به خلق ره کوچهباغها
در آفتاب سوخته گشتند قمریان
بر سایههای سرو نشستند زاغها
در هیچ دل نماند غم عشق سیدا
شد پیر در خیال جوانان دماغها
پامال شبنم گل روی تو باغها
امشب بیا به کلبهام ای رشک بوستان
کز روغن گل است لبالب چراغها
نامم میان سوختگان تا بلند شد
خود را به لاله زار کشیدند داغها
زان یار خانگی خبری هیچ کس نگفت
لبریز شد ز آبله پای سراغها
امروز بس که ریختهای خون بلبلان
بربسته شد به خلق ره کوچهباغها
در آفتاب سوخته گشتند قمریان
بر سایههای سرو نشستند زاغها
در هیچ دل نماند غم عشق سیدا
شد پیر در خیال جوانان دماغها
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.