۹۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۸

خداوندا مده از جوی غفلت آب تاکم را
ز دست معصیت کوتاه کن دامان پاکم را

کند پرهیز انگشت حکیم از جنبش نبضم
نباشد چاره یی غیر از تو جان دردناکم را

تنم را همچو گل کردی به داغ آلوده صبری ده
دهان شکرگویان ساز زخم سینه چاکم را

به خدمت بندگان تقصیر سازند از گرانجانی
ز باد و آتشم مالی کرم کن آب و خاکم را

مرا چون سیدا کین کسی در دل نمی باشد
گرفتار بلا کن هر که می خواهد هلاکم را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.