۹۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۵۶

در صدف چون قطره افتد گردد او را دل ز سنگ
سفله را دنیا دهد رو می کند منزل ز سنگ

همچو آتش کرده ایم از دست تو منزل ز سنگ
تا به کی با ما تعدی می کنی ای دل ز سنگ

جوی شیر آید برون از کوه بهر کوهکن
روزیی خود می کند صاحب هنر حاصل ز سنگ

آدمی را ز آفت ارض و سما نبود خبر
دانه ذوق آسیا دارد ولی غافل ز سنگ

از فلاخن سر نمی پیچد درخت میوه دار
همچو طفلان کی شود بی پای صاحبدل ز سنگ

خون ناحق هر کجا باشد نهان گل می کند
لاله می روید ز آب خنجر قاتل ز سنگ

ساکنان کعبه از وسواس شیطان فارغند
ایمن از سیل است باشد هر کرا منزل ز سنگ

کرده اند اهل طمع را از ازل روئینه تن
آب می گردد نباشد گر دل سایل ز سنگ

خال او تا موسم خط هر چه باشد می کند
می شود وقت علمداری دل غافل ز سنگ

راز عشق از سینه همچون برق بیرون می رود
سیدا بیهوده آتش می‌کند منزل ز سنگ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.