هوش مصنوعی: این شعر غم‌انگیز و عاشقانه، درد و رنج شاعر از جدایی و بی‌وفایی معشوق را بیان می‌کند. شاعر از احساس تنهایی، اضطراب و عذاب ناشی از دوری معشوق شکایت دارد و از رفتارهای ناعادلانه و بی‌رحمی‌های او می‌گوید. معشوق با وعده‌های دروغین و رفتارهای دوگانه، شاعر را در دریایی از غم و انتظار رها کرده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل احساسات عمیق و پیچیده مانند غم، اضطراب و عذاب عشق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد. همچنین، برخی از تصاویر شاعرانه مانند 'به خونم شستی' یا 'آتش افگندی در آب' ممکن است نیاز به درک عاطفی بالاتری داشته باشند.

شمارهٔ ۵۲۹

مرا در بحر غم چون موج آب انداختی رفتی
به جسم لاغر من پیچ و تاب انداختی رفتی

شتاب آلوده وقت صبحدم رخت سفر بستی
به جانم همچو سیماب اضطراب انداختی رفتی

کرم فرموده احوالم نپرسیدی چه ظلم است این
هلاکم ساختی پا در رکاب انداختی رفتی

به لب مهری زدی چون غنچه گلشن ز مهجوبی
به رخ از سایه مژگان نقاب انداختی رفتی

ندارم بی تو ای کان ملاحت یک دم آرامی
به زخم من نمک همچون کباب انداختی رفتی

مه من پرده های چشم خود فرش رهت کردم
به خونم شستی و در آفتاب انداختی رفتی

به داغم مشک پاشیدی به خونم دست آلودی
به چشمم آتش افگندی در آب انداختی رفتی

نهادی رو به راه و وعده باز آمدن کردن
مرا از انتظاری در عذاب انداختی رفتی

به می آلوده کردی گوشه دامان عصمت را
کتان خویش را در ماهتاب انداختی رفتی

برآوردی خط و بر هم زدی اجزای عالم را
نمودی روی و آتش در کتاب انداختی رفتی

به سوی سیدای خویش کردی گوشه چشمی
به یک پیمانه می مست و خراب انداختی رفتی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.