هوش مصنوعی: این شعر از مولانا بیانگر درد و رنج عاشقی بی‌پناه و سوخته در آتش عشق است. شاعر از بی‌خانمانی، نامهربانی‌های معشوق، و رنج‌های عاشقانه می‌گوید. همچنین، به مفاهیمی مانند عشق، رنج، تقدیر، و رابطهٔ عاشق و معشوق اشاره دارد. در بخشی از شعر، شمع و پروانه به عنوان نماد عاشق و معشوق مورد استفاده قرار گرفته‌اند. شعر با توصیف حالات روحی عاشق و تأکید بر قدرت عشق و رنج‌های آن به پایان می‌رسد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به تفسیر دارند و مناسب افرادی است که از بلوغ فکری و ادبی کافی برخوردارند.

شمارهٔ ۳۲

فگندی بر جگر آتش چو من بی خان و مانی را
زدی در شعله از نامهربانی مهربانی را

بگو ای شمع با پروانه خود داستانی را
کجا بودی که امشب سوختی آزرده جانی را
به قدر روز محشر طول دادی هر زمانی را

به قدر قسمت هر کس در آن روزی که جان دادند
به خوبان قد سرو و چهره یی چون ارغوان دادند

از آن روزی که حسن و عشق را با هم نشان دادند
به عاشق اشک سرخ و رنگ زرد از بهر آن دادند
کز استغنا فرود آرند مستغنی جوانی را

فغان زاهدان در خانقه چون شمع از خامیست
ز بزم دلبران پرهیز کردن عین بدنامیست

به قول عشقبازان این روایت شاهد حامیست
کتاب هفت ملت گر بخواند آدمی عامیست
نخواند تا ز جزو آشنایی داستانی را

دلم را چند بی لعلت نظر بر جام زهر افتد
نگاهت جانب من تا بکی از روی قهر افتد

مرا در گفتگو آور که آشوبی به دهر افتد
سئوالی کن ز من امروز تا غوغا به شهر افتد
که اعجاز فلانی کرد گویا بی زبانی را

شبی افتاده می رفتم به طوف کعبه آن کو
به گوش هوشم آواز پیاپی آمد از یکسو

اگر پرسد مرا ای سیدا آن تندخو بر گو
نمی دانم نظیری کیست چون می آمدم زان رو
به حال مرگ دیدم بر سر ره ناتوانی را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: مسمط
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.